سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مایه توانگری خردمند، حکمتش و مایه عزّت وی قناعتش باشد . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

وبلاگ های قرآنی Quranic Weblogs

نقدی بر مقاله «ایجاد وحدت‌رویه در رسم‌الخط قرآن»

گروه فعالیت‌های قرآنی: قرآن‌هایی که به‌ وسیله‌ی خطاطانی مانند مرحوم خوشنویس و نیریزی تحریر یافته، به علت عدم تسلّط این دو بزرگوار بر ادبیات عرب از نظر اعراب‌گذاری دارای مشکل است و این مسئله هم نشأت گرفته از روش تدریس در مکتب‌خانه‌های آن زمان بوده است، چون آنچه را در مکتب‌خانه فراگرفته بوده‌اند در نوشتن خصوصًا کتابت قرآن هم به‌کار برده‌اند.

در مطلبی به شماره 145679 در خبرگزاری ایکنا، مطلبی توسط «رضا نباتی» از کارشناسان قرآن آموزش و پرورش درباره لزوم ایجاد وحدت‌رویه در رسم‌ا‌لخط قرآن‌های ایرانی تحریر یافته بود که تنها نزد قاضی رفتن را به مشام می‌رساند. به همین دلیل تصمیم گرفتم مطالبی را درنقد آن بنویسم.

قرآن‌هایی که به‌ وسیله‌ی خطاطانی مانند مرحوم خوشنویس و نیریزی تحریر یافته، به علت عدم تسلّط این دو بزرگوار بر ادبیات عرب از نظر اعراب‌گذاری دارای مشکل است و این مسئله هم نشأت گرفته از روش تدریس در مکتب‌خانه‌های آن زمان بوده است، چون آنچه را در مکتب‌خانه فراگرفته بوده‌اند در نوشتن خصوصًا کتابت قرآن هم به‌کار برده‌اند.

به دو نمونه از آن‌ها اشاره می‌شود.: مثلا در مکتب‌خانه درس واو مدی این‌گونه تدریس می‌شده است: الف واوی اوُ، بِ واوی بوُ، تِ واوی توُ الخ.... که حرکت ضمه را روی حرف واو قرار می‌دادند با آنکه قرار گرفتن حرکت ضمه روی واو در ادبیات عرب ثقیل بوده و اگر هم چنین اتفاقی رخ دهد یا نقل به حرف ماقبل می‌شود و یا حذف می‌شود.

به‌طور مثال کلمه یَقُولُونَ در کتابت مکتب‌خانه‌ای بدین شکل نوشته می‌شده است (یَقوُلوُنَ). در حالی که طریقه‌ی صحیح که با ادبیات عرب نیز همخوانی داشته باشد، باید چنین نوشته شود ( یَقُولُونَ ).

برای تدریس تنوین نیز در مکتب‌خانه چنین تدریس می‌کرده‌اند که دو زبر تنوین نصب، و دو زیر تنوین جرّ، و دو پیش تنوین رفع خوانده می‌شده است و می‌گفتند: الف دوزبر اَن ( ً )،الف دوزیر اِن ( ٍ )،الف دو پیش اُن ( ٌ ). بِ دوزبر (باً)، بِ دو زیر( بٍ). .بِ دوپیش (بٌ ) که آن‌ها را روی حروف قرار می‌دادند مثلا کلماتی مانند: قلماً، کتاباً، هدیً، مسمیً، تنوین روی الف(ا) و یاء(ی) قرار می‌گرفت با آنکه تنوین روی الف(ا) ویاء(ی) باعث التقاء ساکنین می‌شود.

پس تنوین باید روی حرف ماقبل قرار گیرد، مانند: قَلَمًا، کِتَابًا، هُدًی، مُسَمًّی. اگر خوب دقت شود کلمات را غلط اعراب‌گذاری می‌کردند و می‌نوشتند، ولی صحیح می‌خواندند.

دیگرخطاطان هم چون از روی خط این دو بزرگوار کتابت کرده‌اند، اشتباهات‌ آن‌ها را تکرار کرده‌اند. این اشکال‌ها در قرآن‌های قبل از این دو مرحوم کمتر دیده شده است، حتی قرآن‌های قبل، از نظر اِعراب بسیار کامل‌تر بوده است. این اشکال‌ها بیشتر در قرآن‌های فارسی و ترکی دیده می‌شود و در قرآن‌های هندی و پاکستانی دیده نمی‌شود.

اما این‌که مردم بعد از انقلاب به خط عثمان‌طه روی آوردند زیباپسندی آن‌هاست، قرآن عثمان طه کتابتی بود از روی قرآنی معروف به امیری مصر که به همت و درخواست ملک فؤاد اول پادشاه مصر حدود 91 سال قبل طراحی و در سال (1342ق ) حدود 86سال قبل چاپ اول آن صورت گرفت، خصوصا اِعراب‌گذاری دقیقی که در آن به کار رفته، یعنی اِعراب‌ها در جای خود قرار گرفته بودند و این زیبائی در قرآن‌های دیگر یافت نمی‌شد.

آقای رضا نباتی فرموده‌اند: خط عثمان‌طه در حالی‌که این خط چشم نواز، متقن، مستدل بود مشکلاتی را برای خوانندگان فارسی زبان همراه داشت. این سخن قابل انکار نیست چون مردم ایران به قرآن‌هایی عادت کرده بودند که از نظر اِعراب‌گذاری غلط بود، ولی کلمات غلط را صحیح می‌خواندند و حال که قرآن تصحیح شده‌ای در مقابل آن‌ها قرار می‌گرفت، خواندن آن برایشان مشکل بود.

وی مشکلات این رسم‌الخط را در شلوغی اِعراب حرکات کشیده، علائم ناخوانا و علائم تجویدی برشمرده‌، در حالی‌که از مزایای این قرآن همین چند مورد است که این قرآن را بر سایر قرآن‌ها برتری می‌بخشد. متاسفانه بعضی از افراد مزایا را عیب می‌پندارند. این عزیزان خال سیاه روی چهره‌ی مه‌روی را به خاطر سیاه بودنش عیب می‌‌پندارند، در حالی‌که همین خال سیاه است که چهره‌ی مه‌روی را زیباتر می‌کند، همان خال سیاه است که حافظ رند شیرازی در باره‌ی آن می‌گوید:

امتیاز یا معایب؟

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

اموری را که آقای نباتی به عنوان عیب برشمرده‌اند از امتیازات این قرآن است که باید به هرکدام در جای خود پرداخت. این کار خدمت بزرگی برای تدریس و صحیح خوانی بوده و تعریف جامع‌تری را به ما ارائه می‌دهد.

وی گفته‌ که ورود این‌ قرآن در بدو امر مشکلاتی را برای حافظان و قاریان ایجاد کرده بود. همان‌طور که قبلا بیان شد این موضوع نیز قابل انکار نیست زیرا قاریان و حافظان هم به قرآن‌های غلط عادت کرده بودند وقتی این قرآن صحیح را می‌خواندند، نمی‌توانستند با آن کنار بیایند.

نباتی اولین اشکال را شلوغ بودن به خاطر اِعراب زیاد که به نظرشان در هر صفحه دویست اِعراب اضافی وجود دارد و کلمه نوحیها را مثال زده‌اند و معتقدند که اِعراب اضافی دارد، اما اِعراب هرچه بیشتر باشد کلمه را محدود‌تر می‌کند و از چند وجه خوانده شدن آن جلوگیری می‌کند.

مثلا در همین لغت اگر ضمه را روی حرف نون قرار داده‌اند، به این دلیل است که واو مدی است نه حرف لین. اگر ضمه نباشد نون را می‌توان هم مفتوح خواند و هم مضموم. که در صورت مفتوح بودن واو لین، و در صورت مضموم بودن واو مدی است.

کسره‌ی حرف حاء نشانگر این است که حرف یاء مدی است و اگر ما قبل آن فتحه باشد، نشانگر این است که حرف یاء لین است و اگر هیچ حرکتی نداشته باشد که به نظر وی حرکت اضافی است، حرف یاء می‌تواند هم مد باشد و هم لین.

اگر ماقبل الف مفتوح است، به این خاطر است که ماقبل الف همیشه مفتوح است و ارتباط تگاتنگی بین الف و فتحه ماقبل است. ابن جنّی در بیان رابطه‌ی میان حرکات کوتاه و بلند آن چنان با وضوح سخن گفته که تحقیقات جدید جز تاکید و تکرار سخن ابن جنّی مطلب تازه‌ای ندارد، پس آقایان باید توجه کنند که کار برد این علائم و حرکات چیست.

باید در ادبیات عرب غور بیشتری کنند و اگر از علمی آگاهی ندارند، وارد آن نشوند و نادانسته‌های خود را پای اشتباه دیگران نگذارند. نه تنها این اِعراب اضافی نیست، بلکه نبود این حرکات می‌تواند در کلمات تغییر ایجاد کند.

در این جا نظر خوانندگان عزیز را به سخن ابن‌جنّی معطوف می‌کنم.

ابن جنّی در این باره می‌گوید: حرکات بخش‌هایی از حروف مدّ و لین هستند و آن‌ها عبارتند از: الف و یاء و واو. همان‌گونه که این حروف سه تا هستند حرکات نیز سه نوع هستند: فتحه، کسره و ضمه. فتحه بخشی از الف، کسره بخشی از یاء و ضمه بخشی از واو است و علمای پیشین نحو، فتحه را الف کوچک، کسره را یاء کوچک و ضمه را واو کوچک می‌نامند. آن‌ها در این نام گذاری راه صواب می‌رفتند.

دلیل اینکه حرکات بخش‌هایی از این حروف هستند، اینست که وقتی یکی از آن‌ها را اشباع می‌کنی می‌بینی که بلافاصله پس از آن حرفی که این حرکت بخشی از آن است حادث شد. وی سپس می‌گوید: از توصیف حال این حروف روشن شد که آن‌ها تابع حرکات هستند و از حرکات بوجود آمده‌اند و حرکات منشأ آن‌ها و جزئی از آن‌ها است و الف همان فتحه‌ی اشباع شده، یاء همان کسره اشباع شده و واو همان ضمه اشباع شده می‌باشد.پایان سخن ابن جنّی.

مثلا لغت «عین» به سه حالت خوانده می‌شود : فتحه‌ی عین و سکون یاء، کسره‌ی عین و سکون یاء، و کسره‌ی عین بدون علامت سکون یاء. پس کثرت اعراب و علائم کمال است.

قرآن عثمان‌طه، شاه‌کاری بی‌بدیل

نباتی دومین اشکال را ورود تجوید در خط می‌داند و گفته‌اند که ایشان(عثمان‌طه) نتوانسته است تمام قواعد تجویدی را اعمال کند. اما دومین امتیاز این رسم الخط همان ورود تجوید در خط است.

خوانندگان عزیز باید بدانند که این شاهکار مربوط به خط عثمان‌طه نمی‌شود بلکه این کارقبلا در قرآن امیری مصر صورت گرفته و نگارش مذکور خدمتی بزرگ است که دانشگاه الازهر مصر نسبت به قرآن انجام داده است. زیراکتابت عثمان طه و یا احمد باری از روی قرآن امیری مصر بوده است. اما مزیت این کار اینست که خداوند انسان را که خلق کرده است محل تکلم او را با رعایت تجوید خلق کرده است و رعایت تجوید هم مربوط به زبان عرب نیست چند قاعده‌ی کلی مثل ادغام، اخفاء، اظهارواقلاب که بیشتر حرف اوّل را می‌زنند در تمام زبان‌ها وجود دارد هر انسانی با هر زبانی رعایت این امور را می‌کند و اگر در قرآن امیری مصر و یا عثمان‌طه چنین قواعد تجویدی رعایت شده دلیل بر این است که محل تکلم انسان‌ها چنین است و همان طور که تلفظ می کنند نوشته شده است برای مثال در زبان فارسی و انگلیسی هم بحث ادغام، اخفاء، اظهارو اقلاب وجود دارد. ادغام مانند: (من می روم).اخفاء مانند: (کنکاش)،اظهار مانند: (تنها) و اقلاب مانند: (شنبه)در زبان انگلیسی هم رعایت قواعد تجوید می‌شود .

در زبان انگلیسی نیز اگر آخر کلمه‌ای حرف N باشد و اوّل کلمه بعد با حرف B شروع شود، خود به خود حرف N تبدیل به حرف M می‌شود و یا اگر حرف B بعد ازحرف N قرار گیرد حرف N تبدیل به حرف M می‌شود یعنی قلب صورت می‌گیرد و اگر آخر کلمه‌ای حرف N باشد و کلمه‌ی بعد با حرف K شروع ‌شود خود به خود حرف N نزد حرف K اخفاء می‌شود و اگر حرف آخر کلمه‌ای N باشد و کلمه بعد با حرف R شروع شود ادغام صورت می‌گیرد و سایر موارد تجویدی نیز چنین است.چطور این نویسنده محترم به این مطلب توجه نکرده است.

پس ورود تجوید در خط نه تنها عیب نیست بلکه مزیت و کمال است اما چرا تمام تجوید را اعمال نکرده است برای اینکه سایر موارد تجویدی اختلافی است به همین سبب است که قاریان در رتبه‌های متفاوت قرار می‌گیرند و الا اگر قواعد تجویدی اختلافی نبود و یک استاندارد داشت که همه رعایت می‌کردند همه قاریان رتبه‌ی اول را کسب می‌کردند.لازم می‌دانم به اطلاع خوانندگان محترم برسانم که ورود تجوید در رسم الخط قرآن‌های پاکستانی هم وجود داشته است و منحصر به خط عثمان طه نیست.

فلسفه تاسیس مرکز طبع و نشر قرآن

بعید است که ما بخواهیم با چنین شیوه‌هایی این همه زیبایی را نادیده بگیریم و حتی به عنوان عیب بیان کنیم.

اما در مورد تأسیس مرکز طبع و نشر قرآن کریم این تشکیلات وظیفه داشته کاری ابتکاری از خود نشان دهد، گروه تشکیل دهنده‌ی این مؤسسه پس از چند سال تلاش آمدند با تغییر فونت عثمان‌طه و حذف اکثر اِعراب‌ها و علائم اختصاری که برای حروف ناخوانا ایجاد شده بود و حتی حذف سکون و تغییر املائی بعضی از کلمات پرداختند. بعد این قرآن را به اسم قرآن جمهوری اسلامی ایران چاپ کرده و جهت عکس‌العمل اَعراب،در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی وقتی که سران کشور‌های اسلامی به ایران آمدند یک مجلد از این قرآن را هدیه دادند و بنا را بر این قرار دادند که اگر اّعراب اعتراض کردند چاپ مسکوت بماند و اگر اعتراضی بلند نشد که متأسفانه هم همین‌گونه بود به کار خود ادامه دهند. تعجب این حقیر در این است که با چاپ این قرآن آقایان خرما خوردند و گفتند شیرین است ومدعی شدند که قرآن نوشته‌اند؛ این آقایان معتقدند که خطاطان خوبی مانند«صمدی، بنی‌رضی و موحد» وجود دارند چرا قرآن جمهوری اسلامی را با خط این اساتید ننوشته‌اند؟

اما نزدیک کردن قرآن به زبان فارسی، کاری غلط است زیرا زبان عرب مستقل و قوانینی مخصوص به خود دارد چرا برای فراگیری زبان انگلیسی اساتید زبان انگلیسی آن را نزدیک به فارسی نمی‌کنند؟زیراکه زبان انگلیسی هم زبانی مستقل است.مثلا برای نزدیک کردن انگلیسی و چینی به فارسی ما برای فارسی بگوییم حروف زبان انگلیسی هم مانند فارسی است. فقط حرف‌های ق و ژ را ندارد. یا بگوییم حروف الفبای فارسی مانند حروف الفبای چینی است فقط 350 حرف کمتر دارد. به همین دلیل باید از مقایسه کردن زبان عربی و فارسی پرهیز کرد.

ایشان پس از تمجید از قرآن کم اعراب ایرادهائی را بر قرآن سازمان تبلیغات اسلامی و یا بهتر بگویم قرآن (سازمان دارالقرآن کریم) وارد کرده است.متاسفانه ایرادهایی که بر این قرآن وجود دارد قابل شمارش نیست و از حد و حصر بیرون است، این حقیر در نقدی که بر عملکرد سازمان دارالقرآن کریم نوشته بودم بدین امر هم پرداخته بودم و در جلسه‌ای که در اداره تبلیغات شهرستان مرودشت دایر شد که یکی از مسئولان دارالقرآن حضور داشتند اشکال‌های فراوان را متذکر شدم که بیشتر به جواب‌هایی بی ربط می‌پرداختند.

اما یکی از ایرادهائی که آقای نباتی از سازمان دارالقرآن گرفته این است که چرا سازمان دارالقرآن به قانون کپی رایت عمل نکرده و یا اجازه نگرفته است. مگر شما یا بهتر بگویم مرکز چاپ و نشر قرآن کریم چنین کاری را انجام دادید. پس همین ایراد بر شما هم وارد است.

ایشان فرموده‌اند که سازمان دارالقران علیه قرآن عثمان‌طه و قرآن کم اعراب تبلیغات منفی به راه‌انداخته است. همین کار را هم شما نسبت به قرآن عثمان‌طه و قرآن سازمان تبلیغات انجام می‌دهید؛ ظاهراآقای نباتی اطّلاع ندارند که مؤسسه‌ی الباقیات‌الصالحات نیز ادّعا دارد که قرآنش را تحت ارشادات مقام معظم رهبری به تحریر درآوده و چاپ می‌کند.

خطاطی به نام آقای«مصطفی اشرفی» قرآنی را از روی قرآن عثمان‌طه با تغییراتی در بعضی از کلمات به صورت رسم الاملاء و تغییرات دیگری در اعراب چاپ کرده است. متاسفانه ایشان چون به قواعد عربی آگاهی کامل نداشته در بیشتر جاها اشتباهات پیشینیان را تکرار کرده است.بنا به قول بعضی از دست اندرکاران و مدافعان این کتابت امتیاز این قرآن بر خط عثمان‌طه این است که کتابت توسط یک شیعه انجام گرفته است.

تقاضای چاپ این قرآن توسط مرحوم آیت‌الله مشکینی به مؤسسه‌ی الباقیات‌الصالحات داده شده است که در نوشته‌ای که در آخر قرآن چاپ گردیده است، اشاره شده است چون این قرآن تحت ارشادات مقام معظم رهبری صورت گرفته این جمله ذکر شود.

این قرآن با اشکال‌های اعرابی فراوانی که از همان صفحه‌ی اول دارد توسط مرکز چاپ و نشر قرآن کریم الهادی با ذکر این جمله(از جهت صحت کتابت و انطباق قرائت عاصم به روایت حفص در مرکز چاپ و نشر قرآن کریم الهادی بازبینی و با رعایت مقررات اعلام شده....)چاپ شده است.

در این‌جا سؤالی مطرح است که کتابت این دو قرآن (کم اعراب و مصطفی اشرفی)از نظر اعراب‌گذاری کاملا در تضاد است. چگونه می‌توان این تضاد فکری را توجیه کرد در حالی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بسیار ریزبین بوده و خود ایشان سال‌ها قبل از انقلاب در امور قرآنی صاحب نظر بوده و از تشتت قرآن‌ها رنج برده و از طرفی این مسئله با اتحاد ملی و انسجام اسلامی سازگاری ندارد و جهان اسلام احتیاج به یک قرآن واحد دارد.

چاپ قرآن ایرانی ضرورتی ندارد

در این‌جا نطر خوانندگان عزیز را به جمله‌ای از آیت‌الله سیستانی جلب می‌کنم. یکی از روحانیون که در چاپ و تکثیر قرآن ید طولائی دارد نقل می‌کرد که خدمت حضرت آیت‌الله سیستانی بودیم و ایشان سؤال کردند چرا در ایران این همه قرآن‌های متفاوت چاپ می‌شود؟ قرآنی که در مدینه چاپ می‌شود کافی است. همین قرآن ترویج شود. ایشان می‌گوید: من گفتم چون کعبه و قبر نبی اکرم(ص) در آن جا است، ممکن است که سعودی‌ها از قرآن سوء استفاده ابزاری کنند. به همین خاطر ما هم قرآن‌هایی را چاپ می‌کنیم. آیت‌الله سیستانی فرمودند: (مگر قرآن نفرموده است: انا نحن نزلناالذکر و انا له لحافظون).

باز یادآور شوم که چه لزومی دارد که ما ایرانی‌ها و یا شیعیان یک قرآن مخصوص به خود داشته باشیم در حالی که قرآن امیری مصر و عثمان‌طه نیز طبق روایت حفص از عاصم است که شیعیان نیز این روایت را قبول دارند

آقای نباتی فرموده‌اند: که برای ما زیبنده نیست که پس از 27 سال هنوز رسم الخط برای خودمان نداریم در حالی که بسیاری از کشورهای اسلامی برای خود رسم الخط واحد دارند.در جواب ایشان باید بگویم هوای نفس مسئولان قرآنی است که نمی‌توانند برای خدا با هم کنار بیایند. حال اگر کشورهای دیگر چنین اشتباهی را مرتکب شده‌اند و هر کدام برای خود قرآنی را علم کرده‌اند آیا ما هم باید برای خودمان قرآنی را علم کنیم.

چه اصراری وجود دارد که هر کشوری قرآن مخصوص به خود داشته باشد. سران کشورهای اسلامی بیایند به توافق برسند و همان قرآن امیری مصر که با خط‌های زیبای آقایان احمد باری و عثمان‌طه که کامل‌ترین اعراب گذاری بعد از 1400سال در آن صورت گرفته و کتابت شده را در تمام جهان ترویج کنند.

بهتر است کشور جمهوری اسلامی پیش قدم شود و این قدم بزرگ و جهانی را بر دارد تا از تهمت‌ها و تبلیغاتی نیز که علیه شیعه صورت می‌گیرد، پرده برداشته شود و سایر مسلمانان بدانند که شیعیان قرآن مخصوص به خود ندارند که قرآن علی‌بن‌ابی‌طالب یا مصحف فاطمه سلام الله علیها باشد. البته خواص اهل سنّت خوب می‌دانند که قرآن شیعیان با قرآن سایر بلاد اسلامی هیچ فرقی ندارد ولی برای فریب عوام خودشان به چنین حربه‌هایی دست می‌زنند.

ایشان گفته‌اند: که آموزش و پرورش بنا دارد 650 هزار جلد قرآن به شیوه‌ی کم علامت در مدارس توزیع کند که 137 هزار جلد آن توزیع شده است و بازدهی خوبی هم داشته است؛ متاسفانه کسانی که این قرآن را طراحی کرده‌اند نتوانسته‌اند به توافق برسند که آیا علامت سکون باشد یا نباشد. در یک سال بخشنامه می‌کنند که آموزگاران سکون را تدریس نکنند زیرا سکون علامتی عربی است. وقتی آموزگاران به بن بست ‌رسیدند و اشکال کردند سکون را در کتب سال بعد به کتاب‌ها بر‌گرداندند و الآن هم در کتب درسی دانش‌آموزان سکون وجود دارد ولی در قرآن کم علامت سکون وجود ندارد. در اینجا سؤالی مطرح می‌شود که اگر سکون علامتی عربی است پس قرآن به چه زبانی است؟

درمورد این‌که ایشان گفته‌اند: بازدهی خوبی نیز داشته است. باید عرض کنم آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. باید به مدارس مراجعه کرد و دید که این قرآن‌ها چگونه خاک می‌خورند زیرا اساتید خبره و فرهنگیانی که با قرآن مانوس هستند حاضر نیستند از این قرآن(کم علامت) استفاده کنند بلکه از قرآن عثمان‌طه استفاده می‌کنند چون در مسابقات قرآنی قرآن کم اعراب جایگاهی ندارد بلکه قرآن عثمان‌طه مورد استفاده قاریان قرار می‌گیرد.

ایشان در پایان درباره شمارگان قرآن رسم الاملاء به تأمل و بازنگری پرداخته و ناراحت از این که چرا در شمارگان بالا در کشور پخش شده است. بعید است که آقای نباتی اطلاع نداشته باشند که آموزش این قرآن(رسم الاملاء) در دارالقرآن‌های ‌آموزش و پرورش سراسر کشور به عنوان طرح ضیافت نور به اجرا گذاشته شده است‌.

این قرآن قبلا به‌صورت رایگان و به عنوان هدیه نهضت قرآن‌آموزی در اختیار مساجد و افراد قرار داده می‌شد ولی برای پخش در طرح ضیافت نور، مبلغ هدیه‌ی این قرآن را 1100 تومان اعلام کرده که مبلغ 500 تومان را دانش‌آموزان پرداختند و 600 تومان باقی مانده را نیز وزارت آموزش و پرورش پرداخت کرده است.

چرا آموزش قرآن در مدارس موفقیت‌آمیز نیست

در فرصتی دیگر به این خواهم پرداخت که در حال حاضر در آموزش و پرورش پنج نوع رسم الخط آموزش داده می‌شود که این خود سبب می‌شود که دانش آموزان بعد از 12 سال تحصیل هنوز نتوانند قرآن را صحیح بخوانند و بعد از 27 سال هنوز مشکل آموزش قرآن حل نشده باشد.

ایشان در ادامه باز به اشکال‌های قرآن رسم الاملاء پرداخته‌اند که همین اشکال‌ها هم در قرآن کم‌علامت صادق است، از جمله تغییر بعضی از کلمات که به صورت گزینشی انجام گرفته است مانند: کلمه‌ی (صالحات) که در رسم المصحف به صورت دو الف مقصوره نوشته شده(صلحت) و در رسم الاملاء به صورت دو الف بزرگ (صالحات)مکتوب شده است و در قرآن کم علامت الف اول به صورت بزرگ و الف دوم به صورت کوچک و مقصوره نوشته شده است.

طبق قول نویسنده‌ی رسم‌المصحف، آقای تفکری که بنیان‌گذار قرآن سازمان دارالقرآن کریم است، می‌گوید: این نوع املاء در هیچ کجا یافت نشده است بلکه کار ابتکاری مرکز چاپ و نشر است از اشکال‌های دیگر این قرآن این است که علامت همزه‌های وصل را حذف کرده‌اند با آن که این علامت در قرآن‌های بسیار قدیمی ایران وجود داشته است و برای تشخیص همزه وصل و قطع مؤثر بوده است.

این عزیزان برای توجیه کار خود به استفتاء و نظرات بعضی از مجتهدین الازهر مصر متوسل شده‌اند که این استفتاءات را در مجله رشد قرآن هم به چاپ رسانده‌اند.حقیر فکر می‌کنم به جای اینکه دنبال فتواهای شاذ و نادر بگردیم بیاییم فکر کنیم چگونه می‌توانیم وحدت بیشتری در جامعه‌ی مسلمین ایجاد کنیم.به همین مختصر بسنده می‌کنم زیرا اشکال‌های فراوانی که بر قرآن کم علامت نیز وجود دارد، احتیاج به مقاله‌ای دیگر دارد.

نویسنده: سعید همایون

یادآوری می‌شود، دیدگاه‌های فوق لزوما دیدگاه خبرگزاری ایکنا نیست و ایکنا تنها با هدف تبادل و تضارب افکار و آراء در زمینه فعالیت‌های قرآنی در تمامی حوزه‌ها، دیدگاه‌های کارشناسان را منعکس می‌کند.





  • کلمات کلیدی : اخبار قرآنی

  • ::: چهارشنبه 86/7/25 ::: ساعت 2:8 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر